مرثیه اربعین حسینی
مسافران کربلا راهی شدهاند بعضیها با پای پیاده و خلوص نیت به عشق امام حسین و بعضیها هم با کاوران و با ماشین. در اصل فرقی ندارد که با پای پیاده به کربلا رفته شود یا ماشین و یا … حتی فرقی ندارد اصلا رفته باشید یا نه! مهم این است که دلهایتان حسینی باشد، دلهایتان در روز اربعین کنار امام حسین (ع) و یارانش باشند پس کسانی که نتونستهاند بروند اصلا اندوهگین نباشند کافی است دلهایشان با حسین باشد و از کسانی که راهی کربلا شدهاند، التماس دعا کنند. مرثیه خواندن دلهایتان را نزد حسین میبرد در ادامه این مطلب از مجله بانوان و دخترانه صورتیها، مرثیه اربعین حسینی را با هم زمزمه میکنیم.
♥ ♥ ♥ مرثیه اربعین حسینی ♥ ♥ ♥
ره وا کنید قافله سالار میرسد
یک قافله اسیرِ عزادار میرسد …
برخیز یا حسین سری دست و پانما
دلبر برایِ دیدنِ دلدار میرسد
حالا که پیرِ عشق شدم ناز میکنی
باشد تو ناز کن که خریدار میرسد …
سِّرُ الحسین سینۀ سَینایِ زینب است
آری حقیقتِ همه اسرار میرسد
بالا بلند بودم و حالا خمیده ام
پُر غم ترین زمانۀ دیدار میرسد
عباس کو که صبرِ عقیله سر آمده
ناموسِ حق زکوچه و بازار میرسد
بر رویِ قبر پیرهنت پهن میکنم
جانم به لب زگریۀ بسیار میرسد
تکرارِ صحنه ها شده در پیش دیده ام
نیزه به دستِ لشگرِ اشرار میرسد
گویا هنوز میشنوم زیرِ دست و پا
فریادِ العطش زِ لبِ یار میرسد …
آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم
قبرت به رویِ سینهام این بار میرسد
هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست
زینب غمین از آن همه آزار میرسد
آه رباب و قبر بهم خورده ی علی
لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد
شاعر: قاسم نعمتی
مرثیه اربعین حسینی
قدم قدم پا میزارم تو جاده ها
تا برسم به کربلا
حسین حسین ….
نفس نفس هم نفسِ حسینیا
راهی میشم تا نینوا
حسین حسین ….
با تربتت ، وا شده یه روزی کامم
تموم سال ، منتظرِ این ایامم
زیارتت ، آرزویِ صبح و شامم ….
اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامیَ …
تَسْمَعُ کَلامِی …
تَرُّدُ سَلامی …
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ….
علم علم ، حسینیا از هر کجا
میان به پابوسِ شما
آقام آقام ….
ستون ستون ، منم میام
تا برسم به موکب امام رضا
رضا رضا ….
یادش بخیر ، حال خوشی داشتم اون دم
تا صبح پایِ ، پنجرۀ فولاد موندم
با صد امید ، زیارت نامه می خوندم
مرثیه اربعین حسینی
اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامیَ …
تَسْمَعُ کَلامِی …
تَرُّدُ سَلامی …
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ….
تپش تپش هر ضربانِ قلبِ من
ذکرِ عَلَی دَّوام من
حسین حسین ….
حسین حسین میگم تا آخرین نفس
ای مهربون امامِ من
حسین حسین ….
یه روسیاه ، بازم به سویِ تو اومد
تو این حرم ، فرقی نداره خوب و بد
دعاهامون ، مستجابِ زیر این گنبد
اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامیَ …
تَسْمَعُ کَلامِی …
تَرُّدُ سَلامی …
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ….
داره میرسه به گوش ، صدایِ یه قافله
کاروانِ حضرتِ اربابِ
پابه پایِ قافله ، این دلِ زار منم
مثه قلبِ زینبت بیتابِ
میدونی حاجت منو ، ولی بذار بازم بگم
سه کلمه ست فقط آقا : پیاده اربعین حرم
اربابم ، شبایِ جمعه دل حرمه
اربابم ، فداییِ سرت سرمه
حسین … وای ….
تا که بعد هیأتت ، چای روضه نوشیدم
یادِ چای کربلات افتادم
خاطراتِ اربعین ، طعمِ چایِ موکبا
مگه میشه که بره از یادم
چایی روضه رو همون ، مادری که به ما میده
برات اربعین روهم ، به منِ روسیاه میده
اربابم ، شبایِ جمعه دل حرمه
اربابم ، فداییِ سرت سرمه
حسین … وای ….
پیاده پر میکشم ، زیرِ پرچم میدَوَم
مگه میشه خسته شن این پاهام
اون بهشتی که میگن ، اون شراب و عسلُ
تویِ هر موکب میبینن چشمام
یه ساله مونده این دلِ بیچاره توی موکبا
زیر زبونمه هنوز مزۀ چایِ کربلا
اربابم ، شبایِ جمعه دل حرمه
اربابم ، فداییِ سرت سرمه
حسین … وای ….
مرثیه خوانی اربعین حسینی
خسته ترین زائرِ ، کرب و بلا آمده
خواهرِ دلخونت از ، شامِ بلا آمده
در غمِ هجرانت از غصه خمیدم ببین
خیز و به چشم خودت مویِ سپیدم ببین
ای درد و درمانم یا حسین …
ای آرام جانم یا حسین …
چون شمعی آبم کردی ای سالارِ من
خانه خرابم کردی ای سالارِ من
جانَم حسین …..
بر سر نی دیده ام ، دیدۀ گریان تو
خیز و ببین گشته ام ، پاره گریبان تو
رأس پر از خون تو ، بر سر نی دیده ام
طشتِ زر و خیزران ، مجلسِ مِی دیده ام
سر نیزه با حنجرت چه کرد …
با پیکر بی سرت چه کرد …
نپرسی از خواهر چرا سینه چاکی
من بمیرم و نبینم زیرِ خاکی …
جانم حسین ….
♥ ♥ ♥ مرثیه اربعین حسینی ♥ ♥ ♥
باز اشکم به دیده میآید
بوی گلهای چیده میآید
باز از دور بانگ قافلهای
که به مقصود رسیده میآید
اربعین آمد و ز شام بلا
زینب داغدیده میآید
زائری بر زیارت قبری
خار در پا خلیده میآید
بر مزار پدر پریشان حال
پسری غم رسیده میآید
مادری بر کنار قبر پسر
رنگش از رخ پریده میآید
خواهرت یا حسین از ره دور
با هزاران پدیده میآید
با سرت همسفر قدم به قدم
صحنهها آفریده میآید
نخل بار آور قیام تو را
با بیان پروریده میآید
تار و پود ستم به تیغ زبان
آن که از هم دریده میآید
سر بلند است از شکست یزید
گر چه قامت خمیده میآید
بود قصدش کمال نهضت تو
نک به مقصد رسیده میآید
با زبان قلم «موید» گفت
باز اشکم به دیده میآید
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلَای یا اَبا عَبدِالله