صورتیها: در این مطلب از سری رمان های عاشقانه مجله صورتیها، رمان عاشقانه آرامش بعد از طوفان را خدمتتان آماده کردهایم که امیدواریم خوشتان بیاید. برای دانلود رایگان رمان آرامش بعد از طوفان میتوانید به انتهای مطلب مراجعه کنید.
دانلود رمان آرامش بعد از طوفان
رمان عاشقانه آرامش بعد از طوفان حال و هوای رمانهای عاشقانه و اجتماعی را دارد. این رمان با لحن شوخی نوشته شده تا شما خوانندهگان با خواندن رمان، حال خوبی را تجربه نمایید.
اگر دوست دارید که رمان آرامش بعد از طوفان را دانلود کنید، پیشنهاد میکنیم حتما بخش معرفی کتاب و خلاصه آن را که خدمتتان آماده کردهایم، مطالعه نمایید تا اگر مورد پسندتان واقع شد، از طریق لینک قرار داده شده، به صورت کاملا رایگان و مستقیم رمان را دانلود نمایید.
مطلب پیشنهادی برای شما:
خلاصه رمان آرامش بعد از طوفان:
آوا دختری شوخ، خوش خنده و شاد که با ورود میلاد به زندگیاش، با فراز و نشیبهای زیادی رو به رو میشود. آر، پسرعموی آوا هم همراه با رفیقش… سامیار، برای آوا و میلاد مشکلات فراوانی به وجود میآورند. تا … .
برای دانلود رمان آرامش بعد از طوفان به صورت رایگان به انتهای مطلب مراجعه کنید.
بخشی از رمان آرامش بعد از طوفان:
با بیحوصلگی سینی رو به سمت زن مسنی گرفتم که با آرایش ملیح زیباتر شده بود. با ذوق
گفت:
– قربونت بشم عروس گلم.
لبخندی زدم که همهی دندونام افتاد بیرون. بیچاره لبخند روی لبش خشک شد با این لبخندم.
کمرم رو صاف کردم و به سمت آقا داماد که فکر کنم اسمشم میلاد بود، رفتم. مردک انگار عصا
قورت داده بود!پ
این بار بیشتر خم شدم که یهو زارت…
سکوت محضی شد. چند لحظه بعد صدای ریز خندیدن امیرِ عوضی (داداشم) میاومد.
چشمام رو فشار دادم روی هم و یهو سینی رو ول کردم روی پای پسره… بدون توجه به جیغ
و دادی که پشتم شد فرار کردم توی اتاقم. لعنتی خشتکم چرا باید الان جر بخوره؟!
مامان گفت این شلواره تنگهها؛ ولی من پام رو کردم تو یه کفش که فقط همین شلوارِ سفیدِ
تنگ رو میخوام بپوشم. یا با این مییام یا لخت…!
شلوارم رو در آوردم و سعی کردم به اتفاقی که بیرون افتاد، فکر نکنم. بیرون که نمیتونستم
برم دیگه.
شلوارم رو بررسی کردم. قشنگ از وسط جر خورده بود. وای خدا!
یهو مغزم شروع کرد به کار کردن. سینی رو گذاشتم روی پای پسره، یا انداختم روش؟
محکم با دست زدم تو سرم… خاک بر سرم! دیدم چرا یهو داد و بیداد شد، آخه مگه پسر
صدای جیغ در میآره؟!
داشتم شلوار به دست فکر میکردم که یهو بابا به صورت خشمگین اومد توی اتاق که جیغ
زدم:
– نه نه نیا… لختم!
بابا پشتشو کرد به من و باعصبانیت گفت:
– پسره رو سوزوندی آوا! این چه کاری بود؟
آرامش بعد از طوفان
سریع رفتم سمت حموم و باخندهی کنترل شدهای گفتم:
– بابا خشتک شلوارم مقصره، منم هول شدم خب! خیلی اوضاش خراب شد؟
و … .
دانلود رایگان رمان آرامش بعد از طوفان:
امیدواریم که از خواندن رمان آرامش بعد از طوفان لذت ببرید. حتما در بخش نظرات برای ما بنویسید که آیا این رمان را خواندهاید و به نظرتان داستان خوبی داشت یا نه!