صورتیها: علی حاتمی پدر لیلا حاتمی از کارگردانان محبوب و خوبِ اواخر دهه ۴۰ تا ۷۰ سینمای ایران بود. تمام آثار علی حاتمی به نویسندگی و گاها تدوین خودِ او انجام میشد. ویژگی برجستهی تمام کارهای او به ویژه در سینما با اشاره به موضوعهای اجتماعی و سیاسی روز بود که همیشه دیالوگها و جملات قصاری را شامل میشد. در این بخش از دیالوگ های ماندگار، سعی کردیم چند نمونه از دیالوگ های ماندگار علی حاتمی را خدمت علاقهمندان به هنر و فیلمهای تاریخی و قدیمی ایران آماده کنیم. با ما همراه باشید.
دیالوگ های ماندگار علی حاتمی
علی حاتمی متولد ۲۳ مرداد ۱۳۲۳ تهران کارگردان فیلم، فیلمنامهنویس و تهیهکننده سینما بود که در ۱۴ آذر ۱۳۷۵ در تهران درگذشت. علی حاتمی در جایی شبیه همان جایی که رضا خوشنویس در هزاردستان به مفتش آدرس میدهد متولد شد؛ خیابان شاهپور، خیابان مختاری، کوچه اردیبهشت.
او دانشآموخته از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر بوده و حداقل ۱۴ فیلم بلند سینمایی و مجموعه تلویزیونی ساخته است. اولین اثر سینمایی حاتمی در سال ۱۳۴۸ با عنوان حسن کچل ساخته شد و آخرین فیلم نیمهتمامش با نام جهان پهلوان تختی بود که یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی او بعد از مجموعه هزاردستان بومحسوب میشد و به علت مرگ ناشی از بیماری سرطان نافرجام ماند. پس از مرگش نیز دو فیلم مبتنی بر هزاردستان با تدوین واروژ کریممسیحی، به نامهای کمیته مجازات و تهران روزگار نو ساخته شد.
در زیر چند نمونه از دیالوگ های ماندگار علی حاتمی که در آثار او به کار رفته است را به صورت عکس نوشته خدمت شما آماده کردهایم.
دیالوگ های ماندگار علی حاتمی
خوش به سعادتتون که میرین روضه، جاتون وسط بهشته، ما که دنیامون شده آخرت یزید. کیه ما رو ببره روضه؟ آقا مجید تو رو چه به روضه؟ روضه خودتی، گریه کن نداری، وگرنه خودت مصیبتی، دلت کربلاست! (سوته دلان)
دیالوگ های برتر علی حاتمی
شاعر و تاجر که با هم فرق نداره، تاجر ورشکسته شاعر میشه، شاعر پولدار میره تاجر میشه! (حسن کچل)
بهترین دیالوگ علی حاتمی
مرگ حق است ولی به دست شما بسی مشکل، اما شوق از میان شما رفتن مرگ را آسان میکند! (صاحبقران)
بهترین دیالوگهای علی حاتمی
وای که چقدر دشمن داری خدا! دوستاتم که مائیم یه مشت عاجزِ علیلِ ناقص العقل! (سوته دلان)
دیالوگ هزاردستان علی حاتمی
ابوالفتح: رضا وقتی مردهای همسایه آنقدر دیر به خانه میروند تا طفلان بخوابند که نان از دست خالی پدر نخواهند چه جای عشرت است؟
رضا: مملکت صاحب داره! پادشاه باید به فکر رعیت باشه.
ابوالفتح: رعیت !؟؟ رعیت کدام پدر سوخته؟ میراث کدام مخنث؟ این مردم انسانهای شریفی هستند بسیار والاتر از هم پالکیهای فالوده خور تو. فقط مظلوماند. ملتی که ادباش قناعت را فضیلت میداند هر ساله دچار قحطی است.
رضا: پس مجلس و عدالتخانه در این میانه چه کارهاند؟
ابوالفتح: عدالتی که میگوید یکی آقازاده به دنیا بیاید یکی خان زاده؟ این دکان مشروطه هم برچیده باشد بهتر، گرچه پدر و برادرم هر دو جان بر سر مشروطه باختند. شکارچی تا کی کبک و گوزن؟؟؟
عزم شکار ناب کن.
رضا: خوب حرف میزنی ابوالفتح. دلم میخواست روزگار بهتری بود و از عشق میگفتی.
ابوالفتح: قصه شیرین و فرهاد؟
رضا: فرهاد کم نبود.
ابوالفتح: اون سنگ از کوه سخت برداشت نه ریگ از ساحل سلامت.
رضا: قدر عشق به لطف یاره ، که یار جام جهان باشه یا خسرو خوبان. (هزاردستان)
دیالوگ معروف علی حاتمی
فکر و ذکرمان شد کسب آبرو. چه آبرویی؟ مملکت رو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید، درستتره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه میآید. قحطیست. دوا نیست. مرض بیداد میکند. نفوس، حقالنفس میدهند. باران رحمت، از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم. میر غضب بیشتر داریم تا سلمانی. سر بریدن، از ختنه سهلتر. چشمها خمار از تراخم است، چهرهها تکیده از تریاک. اون چهارتا آبانبار عهد شاه عباس هم آبَش کرم گذاشته، ملیجک در گلدان نقره میشاشد. چه انتظاری از این دودمان، با آن سرسلسله اَخته؟ خلق خدا به چه روزی افتادند از تدبیر ما؛ دلال، فاحشه، لوطی، یله، قاپباز، کفزن، رمّال، معرکهگیر. گدایی که خودش شغلیست. مملکت، عنقریب، قطعه قطعه میشود. (حاجی واشنگتن)
دیالوگ های ماندگار علی حاتمی
گلستونه خونه فقط بوی مادر رو کم داشت. (مادر)
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]مطلب پیشنهادی برای شما:
[/box]دیالوگ های برتر علی حاتمی
مقدر است امروز لباس نو بپوشم. اگر می توانی، درد و غم را هم از تن من بشوی. (صاحبقران)
بهترین دیالوگ علی حاتمی
همه عمر دیر رسیدم (سوته دلان)
بهترین دیالوگهای علی حاتمی
همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید! (کمال الملک)
دیالوگ های ماندگار علی حاتمی را نیز خوانید. امیدواریم که این دیالوگها را پسندیده باشید. ممنون که با این مطلب نیز همراه ما بودید.
عالی بود! ممنون! 🙂