صورتیها: فیلم سینمایی رئیس یکی از فیلمهای دهه ۸۰ سینمای ایران است که بازیگران شاخصی در آن حضور داشتند و از فیلمهای زیبای ایرانی است. در این بخش طبق روال هر هفته قصد داریم ضمن معرفی این فیلم، دیالوگ های فیلم رئیس خدمت علاقهمندان به این بخش آماده کنیم. امیدوارم لذت ببرید.
دیالوگ های فیلم رئیس
فیلم سینمایی رئیس از ساختههای کارگردان بزرگ ایرانی یعنی مسعود کیمیایی است. نویسنده و کارگردان فیلم رئیس خودِ مسعود کیمیایی میباشد که در سال ۱۳۸۵ ساخته شده است. در این فیلم بازیگران بسیار شاخصی نظیرِ داریوش ارجمند، مرحوم خسرو شکیبایی، فرامرز قریبیان، لعیا زنگنه، پولاد کیمیایی، مهناز افشار و امین تارخ و … حضور داشتند.
در خلاصه داستان فیلم سینمایی رئیس آمده است، رضا (فرامرز قریبیان) که از اتهام یک قتل به خارج فرار کرده، با دریافت نامهای از سرهنگ (امین تارخ)، دوست قدیمیاش باز میگردد تا پسر خود سیامک (پولاد کیمیایی) را که در خورده فروشی مواد مخدر گرفتار شده را نجات دهد جستجوی او شرایطی فراهم میکند تا با همسر سابقش برخورد کند، سپس…
فیلم حول محور عشق و عاشقیت میچرخد و هر کسی از عشق به خوبی یاد میکند و تنها راه نجات را عشق میدانند.
رضای گناه کرده، هنوز عاشق زن از دست رفته و سقوط کرده اش، میتواند او را ببخشد. سیامک کتابچه نامهای مشتریهایش را می سوزاند. سیامک عشق را در میان نامهای کتابچه اش پیدا کرده و خط زده است. عاشقان سیاه بخت، به دنبال قطرهای از زندگی از دست رفتهشان میدوند.
حتی جراح پیر شده (خسرو شکیبایی)، عشق را بنیان تازهشان میداند. جراح میداند، عاقبت، شکستن رئیس است. رئیس در برج عاج خود همه را میگرداند. فقط احساس زنده شدن رفاقت دو رضای رفیق ماندهاست که سیلی هولناک میشود و دست رئیس را به دستبند و سینه اش را به گلوله میرساند. رضا پسرش را یافتهاست…اما…قصه تمام نیست…قطرههای زهر ارزانند و در انتظار…آنها!
پس از معرفی این فیلم، در ادامه با دیالوگ های فیلم رئیس همراه شما هستیم.
دیالوگ های فیلم سینمایی رئیس
رئیس: باباتو میشناختم!
قدیما با آفتابه عرق میخورد، حالا ضای والضالین نمازشو، قد اتوبانِ قُم میکشه!
دیالوگ های ماندگار فیلم فیلم رئیس
سیامک: اینو میدونم، اهل معاملهای. ولی هر چی دست بدیم واسه رفاقت، تهش کلم خورد میکنی
دیالوگ فیلم سینمایی رئیس
سیامک: من تا آخر این بازی رو رفتم، هم ازش نشئه شدم، هم ازش پول در اوردم. با جیب بابام و گردنبند دزدی ننهم نشئه نشدم. میدونی آدمایی مث تو دوست دارن به همه چی گیر بدن، به عشق گیر بدن. تو هر پیچی بپیچن. تو نشئگی رو با ماشین بابات رفتی، من خماری رو پیاده رفتم.
دیالوگ فیلم رئیس
سیامک: این عشق یه چیزایی توش هست که تو اونو از بیخ نمی شناسی. عشق اگه ناموس بشه، عشقه! ناموس هم عین چراغ نگاریه؛ دورهاش تمومه. پس هیچ وقت دور و ور چراغ نگاریه من نپلک؛ چون هنوز یه چیزایی هست که قدیمیه! می کشمت قدیمیه! ولی من می کشمت!!
دیالوگ های فیلم رئیس
اکبر: این روزا زَر نداری، زِر نزن
دیالوگ ماندگار فیلم رئیس
رضا: خدا نکنه جام بودی، فقط استخونات مونده بود.
دیالوگ های فیلم رئیس
فرشته: چرا شما با زنت تو خیابون دو قدم جلوتر میری اما با عشقت شونه به شونه و غیرتی؟
دیالوگ های ماندگار فیلم سینمایی رئیس
دکتر: اینجا هر کی رسید، اگه نمرده بود دیگه نمیمیره!
دیالوگ فیلم سینمایی رئیس
سیامک: سرباز جنگ رفته، تعریفش از جنگ درسته.
دیالوگ فیلم رئیس
رئیس: تو زندون اسمم ملنگ بود، خودمو زدم به مشنگی. ملنگ چایی بذار. ملنگ واکس بزن. ملنگ خلا رو تمیز کن. ملنگ… دیدم اگه روم بمونه آجر میشه. گفتم بسه. آدم واکس بزنه، اما به کدوم کفش و کفش کی؟ خلای کیو تمیز کنم؟ نوکری بسه. گفتم میرم دنبال اربابی و رئیسی. ۲۵، سی سال پیش شروع کردم. وقت خالیبندی. حال، احوال. گازشو گرفتم. دودره، تیپزده، تریپرفته، خز و ایول. چاقوم تو نفست. چراغت نفت نداره. چراغ خیلیا برا رفاقت نفت نداشت. همهی عمرم یه رفیق داشتم. یه شب بهم گفت صد تا آدم زرنگ، نوکر یه آدم فراخه. بیا از این به بعد بشیم دومیه. اما خواستنشو همه میخوان. باید بلد بود، بلدی رو باس یاد گرفت.
دیالوگ های فیلم رئیس
رئیس: دیگه یاد گرفتم گریه کنم. کسیو به امانتداری و همقدمی، همنفسی و همترازی نشناسم. دلم برای کسی نسوزه. حتی زنم تو خلوتم نیاد. من باشم و من و من خودم و خود خودم و من منم و خود منم. من به منم بگه چی کار کن. فقط برم و هر صدایی پشتم شنیدم، پشتمو نگاه نکنم. مرام دم دست نباشه. مرام شد عقیده. عقیدهمم مال خودم. تو پستوی دلم. با ترس عاشق شدم. اول به عشق میگفتم مورمور، بعد گفتم گیر کردم، بعد گفتم خاطرخواه شدم، بعد گفتم حسم داره بهم میگه عاشق شدی. یه روزنه تو زندگیت باز شده، اما من تو همون روزنه هم باختم.
دیالوگ ماندگار فیلم رئیس
رئیس: چرا آدما باید تاوان حماقتای یکی دیگه رو بدن؟
دیالوگ های فیلم رئیس
رئیس: یه نفس گرگ، میارزه ه زندگی صد تا شغال.
دیالوگ های ماندگار فیلم رئیس
سیامک: مرگ بد نیست، اما نه اینکه آدم قاطی زباله و فضولات بمیره.
دیالوگ های فیلم رئیس را در این مطلب مشاهده کردید. اگر شما نیز این فیلم را مشاهده کردید نظرات خودتان را در مورد آن بیان کنید.
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]در ادامه این مطلب را نیز بخوان:
♦ دیالوگهای بهترین فیلمهای دنیا
[/box]
تیم صورتی ها لطفا تو این دوران قرنطینه کاردستی های کوچیک و ساده و طرز تهیه غذاهای کوچیک وآسون زیاد بزارین ممنون ❤
عایا هییچ میدانید امروز چه روزی است؟؟؟بعله تولد یاشار خانِ خُسروی هستنننن جیغ دست هورااا طرفدار داره تو مجله؟؟؟؟ببینم دستاشونو اگه داره
منکه نیستم
رانیا جون معلومه ک داره…فداش بشم…هورااا:)))
شیما ی قدیمیه مجله ایییییی ؟؟؟؟؟عای عَم خرر ذوووق وییی خیلی خوشحالم شیما جونی برگشتی
وااای رانیا جون ارع خودمم ووی چق ذوق کررردم تو ی تاپیک دیه بت کامنت دادم ندیدی…فداتتتــــــــــ
خو چته شیما ؟؟؟میای فضولیمو قلقلک میدی میری میری؟خو بابا من تا کامنتم و بدرجن تا ببینی تا جواب بدی تا درج کنن تا من ببینم اووووو از فضولی میمیرم خُب میگفتی کجا کامنت دادی مرسی اه ….خخخ دیوونه نیستم (طبق معمول)
دیوونعی…طبق معمول:)