صورتیها: خسرو شکیبایی یکی از اساتید و چهرههای ماندگار در سینمای ایران است که همه مخاطبان و علاقهمندان به این حوزه، با کارهای هنری او من جمله فیلم و سریال و دکلمههایش خاطره دارند. هفتهی گذشته و ۲۸ تیرماه سالروز درگذشت این هنرمند عزیز بود. به همین بهانه این بخش از دیالوگهای ماندگار را به استاد خسرو شکیبایی اختصاص دادیم تا یاد و خاطره هنرمندان محبوب و ارزشمند سینمای ایران را زنده نگه داریم. در ادامه با دیالوگ های خسرو شکیبایی همراه ما باشید.
دیالوگ های خسرو شکیبایی
بسیاری از مخاطبان سینما در دهههای گذشته به خوبی استاد خسرو شکیبایی را میشناسند و با کارهای او خاطره دارند، اما شاید نسل جدید این چهرهی ماندگار سینمای ما را نشناسد. پیش از اینکه به سراغ دیالوگها و جملات ماندگار او برویم، معرفیِ کوتاهی از خسرو شکیبایی آماده کردهایم.
خسرو شکیبایی متولد ۷ فروردین ۱۳۲۳ در تهران میباشد که در رشتهی بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، تحصیل کرده بود. تا پیش از انقلاب فقط در عرصه تئاتر و دوبله فعالیت داشت و فعالیت حرفهای در سینما را با بازی در فیلم خط قرمز به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال ۱۳۶۱ آغاز کرد. شکیبایی نزدیک به ۴۰ فیلم سینمایی بازی کرد. بازی در نقش حمید هامون در فیلم هامون به کارگردانی داریوش مهرجویی یکی از ماندگارترین نقشهایی است که ایفا کرده است.
شکیبایی تا سال ۶۸ خسرو شکیبایی در نزد مخاطبان چندان معروف نبود. تا اینکه برای بازی در فیلم هامون در سال ۶۸ انتخاب شد. پس از بازی در این فیلم بود که نام خسرو شکیبایی سر زبانها افتاد و از هشتمین جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت سیمرغ بلورین شد. او برای بازی در فیلم کیمیا در سال ۷۳ بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد و سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل گرفت.
شکیبایی در ساعت ۴ صبح جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۸۷ در سن ۶۴ سالگی در اثر بیماری عارضه قلبی در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد.
حال که با خسرو شکیبایی آشنا شدید و از آوازهی او در سینمای ایران آگاه شدید، در ادامه چند دیالوگ از دیالوگ های خسرو شکیبایی در فیلمهای مختلف را خدمت شما آماده کردهایم.
دیالوگ های خسرو شکیبایی
حمید هامون: آقای رئیس، این خانوم، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنند. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیر کنه! انگار من جنایت کردم. حالا هم باید نفقشو بدم … هم خونه رو بدم، هم مهریه رو بدم، هم بچه مو بدم، هم شرفمو بدم. چرا؟ چرا؟ من نمی تونم طلاق بدم. من نمیتونم. این زن سهم منه، حق منه، عشق منه! فیلم هامون
دیالوگ های ماندگار خسرو شکیبایی
عاشقها آدمهای متوسطی هستند که با تعریف کردن از هم خودشون رو بزرگ میکنند! فیلم حکم
جملات خسرو شکیبایی
مردم منو میدیدند میگفتند مخش تکون خورده. ولی من به مامانم میگفتم من دلم تکون خورده نه مخم! فیلم ستاره بود
دیالوگ خسرو شکیبایی در خانه سبز
عشق اون نیست که وقتی دیدیش دلت بلرزه عشق اونه که وقتی نمیبینیش دلت میخواد کَنده شه! خانه سبز
دیالوگ تو میخوای من اونی باشم
تو میخوای من اونی باشم که واقعا خودت میخوای من باشم. اونی باشم که تو میخوای!
اون وقت دیگه من، من نیست. یعنی منِ خودم نیستم! فیلم هامون
دیالوگ خسرو شکیبایی در فیلم دلشکسته
قدیما بهش میگفتند یقه آخوندی الان بهش میگن یقه دیپلمات حالا شما بگو: آخوندامون دیپلمات شدن یا دیپلماتامون آخوند! دلشکسته
دیالوگ خسرو شکیبایی در خانه سبز قهری باش
ببین… دلخوری، باش…
عصبانی هستی، باش…
قهری، باش…
هر چی میخوای باشی، باش
ولی حق نداری با من حرف نزنی. فـهمیـدی؟ خانه سبز
مطلب پیشنهادی برای شما:
♦ دیالوگ و جملات زیبای مهران مدیری
[/box]دیالوگ خسرو شکیبایی بد زمونه ای شده
بد زمونهای شده دیگه لوطی گیر نمیاد. یه زن تنها، بی پناه، تو یه شهر غریب، همه گرگ، همه ختم روزگار! گفتم نفهمیدم نفهمید، ما واسه ثوابش کردیم، جور دیگه واسمون جور میشه، گیرمون میاد! فیلم چه کسی امیر را کشت
دیالوگ خسرو شکیبایی یعنی همه چی دروغ بود
هامون: تو عوض شدی!
مهشید: عوض نشدم، تو رو دیگه دوس ندارم!
هامون: یعنی همه اون زمزمهها، زندگیا، عشقا … همه دروغ بود؟! هامون
دیالوگ های خسرو شکیبایی
تا حالا فکر میکردم، جواب یک زن تنها رو کی میده. حالا فکر میکنم جواب بچهشو کی میده؟! اتوبوس شب
امیدواریم که دیالوگ های خسرو شکیبایی را پسندیده باشید. اگر شما نیز دیالوگی از این هنرمند بزرگ ایرانی در خاطر دارید لطفا آن را در قسمت کامنت بنویسید.
دیالوگای خانه سبز فوق العاده بود❤
عالی بود.. مرسی♡
وای خدا عالی بودن
ممنون تیم صورتی ها،عالی بوود
عالی زیبا و بی نظیر بود
حیف که دیگه نمیتونیم اثار زیبای ایشون رو ببینیم .
روحتون شاد .
ممنون از صورتی