صورتیها: فیلم سینمایی پیانیست (The Pianist)، فیلمی ساخته شده توسط رومن پولانسکی است. این فیلم بر مبنای داستان واقعی زندگی ولادیسلاو اشپیلمان یکی از بهترین نوازندگان اسبق پیانو در لهستان (دارای لقب ویرتوز) و در زمان واقعه تلخ هولوکاست در شهر ورشو میباشد. در ادامه این بخش ضمن معرفی کوتاهِ فیلم، ۷ دیالوگ ماندگار فیلم پیانیست را به صورت عکس نوشته مشاهده میکنید.
دیالوگ ماندگار فیلم پیانیست
همانطور که گفته شد، پیانیست بر مبنای داستان واقعی زندگی موسیقیدان معروف کلیمی، ولادیسلاو اشپیلمن (به قلم خودش) در دوران جنگ جهانی دوم در لهستان و اشغال این کشور توسط آلمان ساخته شدهاست. وی در آن دوران آثار موسیقی چو پین (شو پین) را در ایستگاه رادیویی ورشو مینواخت. این فیلم با هنرنمایی آدرین برودی همراه بوده است. علاوه بر برودی، توماس کرچمان، فرنک فینالی، مورین لیپمن، امیلیا فاکس، زبیگنیف زاماخوفسکی، میخاو ژبروفسکی، آندژی بلومنفلد، یانوش اولینیچاک، پاوئو ماواشینسکی، بوریس شیتس و آندژی پیچنسکی در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
رومن پولانسکی کارگردان این فیلم، از آن به عنوان مهمترین فیلم خود یاد کردهاست. وی در کودکی بمبارانهای ورشو توسط نازیها را تجربه کرده و مادرش را در همین بمبارانها از دست دادهاست.
فیلمنامه این فیلم توسط رونالد هاروود، فیلمنامه نویس انگلیسی که خالق آثاری نظیرِ باد سخت در جامائیکا، جولیا بودن، الیور توئیست و استرالیا و … نگارش شده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: خانواده اشپیلمن خانوداه خوشبختی بودند و در آغاز جنگ در امنیت بودند. واکنش اولیه آنها این بود: ما هیچ جا نمیرویم. حلقه نازیها روز به روز تنگتر میشد ولی با این حال خانواده او از گزارشهای مربوط به اعلام جنگ انگلستان و فرانسه علیه آلمان دلگرم میشدند و امیدراور بودند نازیها به زودی عقب رانده میشوند و زندگی به حالت عادی بر میگردد. اما چنین اتفاقی نمیافتد. یهودیان شهر مجبور به تسلیم داراییهایشان و نقل مکان به منطقهای که با دیوارهای آجری از بقیه شهر جدا شده میگردند. یک نیروی پلیس یهود (که برای اجرای قوانین نازیها فعالیت میکردند) به اشپیلمن پستی در این نیرو پیشنهاد میکند، اما او امتنا میکند، اما یک دوست خوب که به این نیرو پیوسته بعدا زندگی اشپیلمن را با بیرون کشیدن او از قطاری که عازم کمپهای مرگ است نجات میدهد.
سپس فیلم داستانی بلند و باورنکردنی از چگونگی نجات اشپیلمن از جنگ با پنهان شدن در ورشو و کمک نیروی مقاومت لهستان روایت میکند. در طول فیلم چندین بار میشنویم که اشپیلمن به دیگران اطمینان میدهد که همه چیز به حالت اول باز میگردد، این ایمان و عقیده او بر پایه اطلاعات و یا خوش بینی او نیست، بلکه این اعتقاد از عشق او به موسیقی سرچشمه میگیرد و در تمام صحنههای فیلم مشهود است.
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]مطلب پیشنهادی برای شما:
♦ دیالوگهای زیبا و عاشقانه کازابلانکا
[/box]اشپیلمن برای مدتی امنیت دارد اما گرسنه، تنها، بیمار و وحشت زدهاست. پایان جنگ نزدیک است و شهر ویران شده، در یک صحنه اشپیلمن در میان ویرانهها اتاقی پیدا میکند که یک پیانو به طور کنایه آمیزی در آن باقی مانده اما او دیگر شهامت نواختن ندارد. صحنههای پایانی فیلم شامل مواجه اشپیلمن با یک سروان آلمانی است که به طور اتفاقی محل اختفای او را پیدا کرده است.
آدرین برودی با دریافت جایزه اسکار در سن ۲۹ سالگی، رکورد جوانترین بازیگری که جایزهٔ نقش اول مرد را گرفته، شکست. او جایزه فوق را به اشپیلمان تقدیم کرد.
در ادامه ۷ دیالوگ ماندگار فیلم پیانیست را به صورت عکس نوشته مشاهده میکنید.
دیالوگ های فیلم پیانیست
Wladyslaw Szpilman: I don’t know how to thank you.
Captain Wilm Hosenfeld: Thank God, not me. He wants us to survive. Well, that’s what we have to believe.
اشپیلمن: نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم
افسر نازی: از خدا تشکر کن. اون باعث میشه که ما زنده بمونیم
دیالوگ فیلم پیانیست
Wladyslaw Szpilman: I’m not going anywhere.
Halina: Good. I’m not going anywhere either.
Mother: Don’t be ridiculous, we’ve got to keep together.
Wladyslaw Szpilman: Look, look… If I’m going to die, I prefer to die in my own home. I’m staying put.
اشپیلمن: من جایی نمیرم!
هلینا: خوبه پس منم جایی نمیرم.
مادر: مسخره بازی در نیارین، ما باید با هم باشیم.
اشپیلمن: ببین.. اگه قرار باشه بمیرم ترجیح میدم تو خونه خودم باشم. اینجا میمونم.
دیالوگ های پیانیست
Wladyslaw Szpilman: Halina
Halina: What?
Wladyslaw Szpilman: It’s a funny time to say this..
Halina: What?..
Wladyslaw Szpilman: I wish I knew you better
Halina: Thank you
اشپیلمن: میدونم که زمان مسخرهای برای گفتن این حرفه… اما…
هلینا: چی؟
اشپیلمن: تو خیلی خوب به نظر میای
هلینا: (بغض کرده) ممنونم.
دیالوگ های ماندگار فیلم پیانیست
Captain Wilm Hosenfeld: What is your name? So I can listen for you.
Wladyslaw Szpilman: My name is Szpilman.
Captain Wilm Hosenfeld: Spielmann? That is a good name, for a pianist.
افسر نازی: بعد از جنگ چکار میکنی؟
اشپیلمن: پیانو میزنم. تو رادیوی ملی لهستان
افسر نازی: اسمت چیه؟ میخوام برنامهتو از رادیو گوش بدم
اشپیلمن: اسمم اشپیلمنه
افسر نازی: اشپیلمن؟ برای یه پیانیست اسم خوبیه
دیالوگ های فیلم پیانیست
Here, sell this. Food is more important than time.
بیا اینو بفروش (اشاره به ساعت). غذا مهمتر از زمانه
دیالوگ ماندگار فیلم پیانیست
Wladyslaw Szpilman: No. Please. I’m Polish. I’m not a German.
Polish Soldier: Then why the fucking coat?
Wladyslaw Szpilman: I’m cold.
اشپیلمن: (هراسان به سربازان لهستانی) شلیک نکنید! من لهستانیام! آلمانی نیستم!
افسر لهستانی: پس چرا اون پالتوی مسخره رو پوشیدی؟
اشپیلمن: سردم بود!
دیالوگ ماندگار فیلم پیانیست
If you prick us, do we not bleed? It you tickle us, do we not laugh? If you poison us, do we not die? And if you wrong us, shall we not revenge?
اگر به ما تیغ بزنید، آیا خونریزی نمیکنیم؟ اگر ما را غلغلک دهید، آیا نمیخندیم؟ اگر ما را زهرآلود کنید آیا نمیمیریم؟ و اگر ما را اشتباهی بپندارید، آیا ممکن نیست انتقام بگیریم…!؟
برگرفته شده از: