دختران و بانوان ایرانی معمولا به خواندن رمان علاقهی بخصوصی داشته و دوست دارند زمانهای بیکاری خود را با مطالعه رمان بگذرانند تا بتوانند زندگی عاشقانهای که در رمانها وجود دارد را تجربه کنند. در این مطلب از مجله دخترانه صورتیها با ما همراه باشید تا با دانلود رمان هم آغوش باد به مطالعه یک رمان زیبای دیگر بپردازید و این رمان را به آرشیو رمانهای خود بیافزایید.
دانلود رمان هم آغوش باد
در ادامه این مطلب خلاصه و قسمت کوتاهی از رمان هم آغوش باد را مطالعه خواهید کرد. این رمان زیبا توسط نویسندهی خوش ذوق ک.حسینی در ۲۰۳ صفحه با ژانری عاشقانه و اجتماعی نوشته شده است.
خلاصهای از رمان هم آغوش باد:
داستان رمان هم آغوش باد در مورد پرستاری به نام نازگل است که به خاطر فقر و بیپولی مجبور به قبول پرستاری یک پسر بیمار میشود. اما پسر بیمار داستان تعادل روانی نداشته و زندگی نازگل را به جهنم تبدیل میکند. بعد از ماجراهای اتفاق افتاده نازگل از سپنتا برای حل مسائل کمک میخواهد اما سپنتا در تصادفی جان خود را از دست میدهد و اتفاقهای ناگواری برای نازگل دختر تنهای قصه اتفاق میافتد.
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]مطلب پیشنهادی برای شما:
♦ دانلود رمان عاشقانه قرار ما انتقام بود نه عشق
[/box]قسمت کوتاهی از رمان هم آغوش باد:
نفهمیدم چطوری خوردم ولی با عجله از سپنتا خداحافظی کردم و سمت ایستگاه مترو رفتم، تا به بازار مولوی برسم. از این مغازه به اون مغازه میرفتم و سعی میکردم بهترین رنگ آبی ویا فیروزهای
که هم آرامش بخشه و هم مناسب پسرها است پیدا کنم. داشتم رد میشدم که چشمم به سنگ نمکی افتاد و با تعجب وارد بوتیک دکوری رفتم، اون و برداشتم و یک تابلو که شعرش خیلی به دلم نشست فوری خریدم و بیرون رفتم و دنبال کاغذ دیواری مناسب. پاهام گز، گز میکرد و آتشی به جونم انداخته بود که اوف! تاحالا این همه پیاده روی نکرده بودم! بلاخره با خستگی تونستم یک رنگ شاد آبی و نقره ای درخشان گیر بیارم. طرح ساده ولی شیک! یک ماشین دربست گرفتم تا بتونم سریع برسم و کارها رو به موقع انجام بدم. کرایه رو حساب کردم و زنگ و فشرودم. در با تکی باز شد و من با حجم وسایلها تلو تلو میرفتم. نفسم در رفت و وسایلها رو همون جا رها کردم و نزدیک درب اصلی شدم که خدمتکاری بیرون اومد. نفس نفس زنان گفتم: میشه… یکی.. رو.. صدا.. کنی. بیاد.. خیلی سنگینن!
بنظر من جالب نبود