دختران و بانوان ایرانی مطالعه رمان عاشقانه را دوست داشته و همیشه در پی یافتن رمانی با این موضوع خاص و زیبا هستند اما در اکثر مواقع با رمانهایی روبرو میشوند که موضوعی تکراری دارند و جذابیت رمان عاشقانه را دارا نیستند. در این مطلب از صورتیها دانلود رمان نوازنده احساس را که یک رمان خاص با موضوع عاشقانه است را آماده کردهایم. این رمان علاوه بر موضوعی خاص دارای طرز بیان بسیار زیبا نیز است که انسان را از زندگی عادی دور کرده و به فضای عاشقانه رمان میبرد. امیدواریم با خواندن خلاصه و قسمتی از این رمان، رمان نوازنده احساس را دانلود کرده و بخوانید.
دانلود رمان نوازنده احساس
رمان نوازنده احساس توسط نویسنده جوان و پر احساس خانم رعنا آهنگر با ژانری عاشقانه و خانوادگی در ۱۸۱ صفحه نوشته شده است. امیدواریم این رمان مورد پسند قرار گیرد. با ما همراه باشید.
خلاصهای از رمان نوازنده احساس:
دوست داشتن یه نفر دیوونگیه… دوست داشته شدن توسط یه نفر یک هدیه است. دوست داشتن کسی که دوست داره وظیفه است، اما دوست داشته شدن توسط کسی که دوسش داری زندگیه! با عشق میتوان از سخت ترین لحظات زندگی گذر کرد… داستان رمان نوازنده احساس داستان زندگی دختری است که عاشق میشود اما شخصی که عاشق اوست عاشق دیگری است و در این میان دوست عشقش عاشق این دختر است.
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]مطلب پیشنهادی برای شما:
[/box]
قسمت کوتاهی از رمان نوازنده احساس:
با صدای آلارم گوشی موبایلم چشمانم را باز کردم… امروز باید برای ضبط اولین تک آهنگمان به استدیو میرفتیم… دو هفته گذشته بود… محراب گاهی به خانهی تبسم میآمد اما من جوری خودم را از چشمش قائم میکردم… از جایم بلند شدم و بعد از خوردن صبحانه لباسم را پوشیدم… از خانه بیرون زدم و سوار تاکسی شدم… امروز یک دسامبر بود… حال و هوای شهر شاد بود زیرا یک ماه بیشتر تا کریسمس و آغاز سال جدید (میلادی) نمانده بود… پیاده شدم و وارد استدیوای که برای ضبط این ترک آمده بودیم شدم…
نفسم را فوت کردم و از جایم بلند شدم… نگاهی به خودم در آینهی قدی انداختم… لباسی که کوتاهیاش تا بالای زانوم میآمد را پوشیدم… آرایش سادهای کرده بودم و موهایم را نیز باز بر روی شانهام رها کرده بودم… با صدای تبسم از اتاق خارج شدم… پالتویم را از چوب لباسی دم در پوشیدم و سوار ماشین فرزام شدم… ترنم همراه محراب میرفت، زیرا آنها هنوز فکر میکردند که آن دو باهم هستند… تبسم جلو نشست و من عقب… فرزام با دیدن تبسم گفت: -چقدر خوشگل شدی!
به سمت تاب چوبی کنار درختهای چنار رفت و رویه آن نشست… دستش را زیر چانهاش گذاشت و به چمنهای سبز زیر پایش خیره گشت… دلش گرفته بود، اما هیچ کاری برای رفع گرفتگی دلش نمیتوانست انجام دهد… دلش از مادری که حسرتهای زیادی به دلش گذاشته بود، یا آن میترایی که زیاد از حد برای دخترک ساده سرتق بازی درمیآورد گرفته بود، اشکی از چشمان آبیش آمد… با دستش اشک را کنار زد و لبخندی تلخ زد به روزگار سیاهش، با شنیدن صدای کسی که سالها است کارش سرکوب زدن آن دختر یتیم است سرش را بلند کرد و خیره گشت میان چشمان پسر.
لینک دانلود رمان نوازنده احساس:
[/box]امیدواریم این مطلب از صورتیها مورد پسند قرار گرفته باشد. ممنون از همراهی شما عزیران. منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم.
به نظر میاد قشنگه و ارزش داره واسش وقت بزارم…ممنون از اینهمه تنوع
من ۲۰ صفحشو خوندم…قشنگه..اما پایان شادی داره آیااااا؟؟؟…
من تمومش کردم…موضوع رمان تازگی داشت و جذاب بود…اما خیلی کمتر به جزئیات پرداخته شده بود…ممنون که همچین رمانای داغی رو تو سایتتون میزارین…من به شخصه دنبالشون میکنم.
خیلی رمان قشنگی بود ممنون ازتون????