بانوان و دختران کتابخوان و اهل مطالعه دوست دارند رمانی را که موضوع متنوع و متفاوتی از رمانهای عاشقانه دارند خوانده و حسش را تجربه کنند. در این مطلب از مجله صورتیها دانلود رمان قلب سنگی با موضوعی متفاوت ولی عاشقانه را برای مطالعه شما عزیزان آماده کردهایم که امیدواریم از مطالعه این رمان لذت ببرید.
رمان قلب سنگی
خلاصهای از رمان قلب سنگی
رمان قلب سنگی داستان زندگی دختری از جنس سنگ است و حس انتقام در وجودش شعلهور میشود. این دختر آتش انتقامی در وجودش شعلهور شده که میخواهد زندگی همهی افرادی را که با خواهرش بازی کردند بسوزاند.
قسمت کوتاهی از رمان قلب سنگی
خدای من باورم نمیشه پدر من وارد همچین بازی کثیفی شده نه دیگه نمیتونم ادامهی نامه رو بخونم نامه رو پرت کردم رو زمینو پرده اتاقمو کنار زدم احتیاج داشتم به هوا به هوای تازه پنجرمو باز کردمو یه نفس عمیق کشیدم ذهنم خیلی آشفته بود. چند لحظه تو همون حالت موندم از یه طرفم نمیتونستم همین طوری بیخیال نامه بشمو پنجره رو نیمه باز گذاشتم و نامه رو از رو زمین برداشتم. احساس عجیبی داشتم احساس میکردم وارد گروهی شدم که هیچ کدوم بویی از انسانیت نبردن. نه من نمیتونستم این کارو بکنم “نه قاچاق انسان نه” دستمو مشت کردم و خواستم از جام بلند شم با چند قدم بلند میتونستم به درب خروجی برسم اما همون لحظه امیر که از حرفای خودش سرمست شده بود ادامه داد مبلغی که برای کشوندن دخترا به اینجا و طعمه کردنشون میگیری ۱۰ میلیون چشمامو به لباش دوخته بودم دستشو برد تو جیبش و فندک طلایی رنگشو در اورد و همون طور که سیگارشو روشن میکرد، با نگاه زیر چشمی به من اضافه کرد که البته ممکنه بیشترم بشه و ادامه داد همه چیز به تو بستگی داره… نمیدونم چرا با هر کلمهای که از نامهی پدرم میخوندم احساس سوزشی رو توی چشمام احساس میکردم قلبم میسوخت قلبم آتیش میگرفت با هر سختی بود جلوی ریختن اشکامو گرفتم، بعد از شنیدن حرفای امیر و مبلغ کلانی که پیشنهاد داد دست مشت شدم اروم اروم باز شد ذهنم خیلی مشغول بود به کیانا فکر میکردم به دخترم اما به چه قیمتی به قیمت تسخیر جسم دخترای دیگه سرم از فشار ناشی از حرفای امیر به شدت درد گرفته بود.