رمانهای ترسناک معمولا رمانهایی با مضمون جن و پری هستند که بعضی افراد به اینگونه داستانها علاقه ویژهای داشته و دوست دارند این نوع داستانها را بخوانند. اما برخی مواقع این افراد نیز دوست دارند رمانی با ژانر متفاوت از جن و پری تجربه کنند. در این مطلب از صورتیها برای شما کاربران عزیز رمان ترسناکی با عنوان رمان فرمانده من را آماده کردهایم که این بار دیگر جن و پری وجود نداشته و پای ویروس و زامبی در میان است. امیدواریم این رمان را بپسندید. برای دانلود رمان فرمانده من به انتهای مطلب مراجعه کنید.
دانلود رمان فرمانده من
رمان فرمانده من رمانی با ژانر ترسناک و تخیلی است که توسط نویسنده جوان زهرا رضایی نوشته شده است.
خلاصهای از رمان فرمانده من:
رمان فرمانده من رمانی است در مورد یک ویروس لعنتی. این ویروس ابتدا کل آمریکا و بعدها کم کم کل دنیا را دربرگرفت، این ویروس شهر به شهر، خشکی به خشکی نه تنها انسانها.. بلکه، دریاها، رودخانهها درختها را هم تبدیل به خشکی میکرد، تبدیل به یک بیابان بیآب و علف. در این داستان زامبیهایی نیز وجود دارند که این زامبیای لعنتی هم روز به روز بیشتر میشوند، لشکری بیپایان، نهایی.. نه غذایی و نه حتی جای ماندنی.. زندگی کم کم داشت تمام میشد و دنیا داشت به آخراش رسیده، تعداد افراد زنده به انگشت شمار میرسید.
قسمت کوتاهی از رمان فرمانده من:
نگاه پرخشمش و به آلبرت دوخت.. لعنتی باهاش چیکار کردی داره میمیره بلند شد و سمتش دوید.. خشم زورش و بیشترکرده بود و با تمام قدرتش آلبرتو به زنجیرهای پیوستهی تیز و برندهی تانک چپ شده که سلاح خوبی برای از بین بردنش بود.. هل داد.. زور مت چند برابر شده بود.. به عقب هلش داد.. عقبتر.. عقبتر.. تا اینکه فقط قطعههای تیکه تیکهی آلبرت رو زمین افتاد.. خسته به تیکههای بدنش پوزخندی زد و سمتم اومد. تکونم داد.. سقف سالن بازشد.. نور زرد رنگی فضا رو پر کرد.. مت داد زد.. سارا طاقت بیار، اونا گروه ضربتن اومدن کمکمون.. طاقت بیار دختر.. دیگه چشمام یاری نمیکرد.. نفس کم آورده بودم و دیگه چیزی نفهمیدم…
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]مطلب پیشنهادی برای شما:
♦ عشق و جدایی رمانی خاص و متفاوت
[/box]
یک سال بعد خمیازه کشان به مردخوابالوی کنارم چشم دوختم.. مت زیر دست عاشق من.. البته غرورم نشکنه باید بگم خودمم عاشقشم.. دست میکنم بین موهای بلندشو آروم آروم بهمشون میریزم.. این ماموریت هم باخوبی تموم شد.. درحالی که خیلیها رو از دست دادیم.. نسل بیشتر ادما توی دنیا منقرض شد و فقط تعدادی کمی ازشون با کمک فرمانده دیمن پیدا کردیم، تو جای جای دنیا گشته بود و از نسل باقیمونده گروه ضربت حرفهای ساخته بود.. گروهی که حالا ما هم همراشون تو منطقهی بدون ویروس داشتیم زندگی میکردیم.. درحالی که هر ماه بعد از پاکسازیه هر شهر و کشور اون شهر با بمباران نابود میشد.. بچهای که همرامون بودن هم روز به روز بزرگتر میشدن و کارای حرفهای رو یاد میگرفتن.. نمیدونم شایدم هنوز دنیا ادامه داره.. شایدم هنوز امیدی میتونه باشه..
لینک دانلود رمان فرمانده من:
[/box]امیدواریم از مطالعه این رمان زیبا لذت برده و لحظات خوبی را گذرانده باشید. ممنون که با ما همراه بودید.
مثل کرونا لعنتی