رمان یلدا اثر م.مودب‌پور را در این مطلب از صورتی‌ها می‌توانید دانلود کنید. این رمان زیبا موضوعی عاشقانه و غمگین دارد و با قلمی بسیار روان نیز نوشته شده. اگر به رمان‌های عاشقانه علاقه دارد پیشنهاد می‌کنیم که رمان یلدا را در برنامه مطالعه خود قرار دهید. برای دانلود رمان یلدا می‌توانید به ادامه مطلب مراجعه کنید.
دانلود رمان یلدا اثر م.مودب پور
خلاصه‌ای از رمان یلدا:
این داستان حکایت زندگی پسری به اسم سیاوش است که با دوستش نیما رفاقت صمیمانه‌ای دارند. سیاوش عاشق دختر همسایه‌ی نیما می‌شود و نیما عاشق سیما خواهر سیاوش است که این عاشقی باعث بروز اتفاقاتی در داستان می‌شود. اما در بین داستان دختری وارد زندگی این دو پسر می‌شود که ایدز دارد و هر کس را که به او نزدیک می‌شود آلوده می‌کند، این دختر ماجرای زندگی خود را برای سیاوش و نیما تعریف می‌کند.
قسمت کوتاهی از رمان یلدا:
ماشین من یه پراید بود و ماشین نیما یه اپل مدل امگا. اون جلو می‌رفت و منم پشت سرش. تو خیابون ولیعصر، رستوران که رسیدیم، از تو ماشین، رستوران رو بهم نشون داد و خودش پیچید تو کوچه‌ش و رفت تو پارکینگ رستوران. منم دنبالش رفتم و ماشینا رو پارک کردیم و رفتیم تو رستوران. تو سالن رستوران شلوغ بود، اکثرا دختر و پسر.
نیما ببین چه خبره! اون وقت می‌گن اقتصاد کشور مریضه و در حال موت! آدم اینجا رو نگاه می‌کنه تازه می‌فهمه که اقتصادمون رو به موت که نیس هیچی، وامونده یه زکام ساده‌م نشده! تو فقط همینا رو می‌بینی؟ نیما اصل کاریم همینان! بقیه رو ول کن! تعداد این آدما در مقابل اونایی که وضع خوبی ندارن، بحساب نمی‌آد… نیما بیا بشین غذات رو بخور و این شعارا رو برو بعدا واسه عمه‌ت بده! جلو امثال ما پولدارا از این حرفا نزن که جداً بهمون برمی‌خوره! دوتایی رفتیم و پشت یه میز نشستیم و گارسن اومد و با نیما که می‌شناختش سلام و احوال‌پرسی کرد و صورت غذا رو برامون آورد. نیما یه نگاهی به صورت غذا کرد و گفت اِه! اینکه گرون‌ترین‌ش پنج هزار تومن بیشتر نیس! پس من این پولاس دزدی بابامو کجا خرج کنم؟! اون وقت می‌گن چرا هی مردم می‌ذارن و می‌رن خارج! باید این پولای وامونده رو یه جا خرج کرد یا نه؟! به به! چه آب و هوایی داره اینجا! تومنی صد تومن با چهار قدم پایین‌تر فرق داره آب و هواش! ترو خدا اینجا دیگه ساکت بشین! همون تو بیمارستان آتیش سوزوندی کافیه! گارسن سفارش غذا رو گرفت و رفت. میز ما کنار پنجره بود و مبل‌های دایره شکل داشت.
مطلب پیشنهادی برای شما:
♦ تمنای گرگ، رمانی زیبا و خواندنی
[/box]
خیلی خوبه
ممنون از کامنت زیباتون
سلام. ممنون از زحماتتون
چرا م. مودب پور اکثر رمانهاش آخرش غمگینه؟آیا ایشون آقا هستن؟
ولی درکل رمانهاشون گیرایی داره و قلمشون خوبه.
Daram mikhonamesh kheili khobe makhsosan nima jazabe dashtnesh
سلام منم رمان های اقای معدب پورو خیلی دوست دارم و همیشه پیگیرشونم ولی هرچی میگردم رمان خاستگاری یا انتخابو پیدا نمی کنم اگه میشه بزارینش .ممنون