دانلود رمان خانه ویران

رمان خانه ویران

خواندن رمان برای خیلی از افراد یک کار خسته کننده است و برای بسیاری از افراد جذاب و هیجان‌انگیز. ولی به افرادی که به خواندن رمان علاقه ندارند توصیه می‌کنیم که از یک رمان جذاب شروع کنند تا ببینند مطالعه رمان چه‌قدر جذاب و ناب است. در این مطلب از مجله صورتی‌ها رمان خانه ویران که یک رمان بسیار زیبا است را آماده کرده‌ایم. امیدواریم این رمان جذاب مورد پسند شما عزیزان قرار گیرد. برای دانلود رمان خانه ویران به انتهای مطلب مراجعه کنید.

دانلود رمان خانه ویران

رمان خانه ویران

خلاصه‌ای از رمان خانه ویران:

داستان رمان خانه ویران، داستان زندگی دختری مغرور و خودخواه از خانواده‌ای بسیار پولدار و پسری شوخ و شیطون که برادر همین خانم مغرور است. این افراد در خانه‌ای بزرگ و زیبا در شهر فینیکس زندگی می‌کنند. در این میان زنی زیبا و فریبنده در داستان وجود دارد. چه اتفاقاتی در این رمان می‌افتد؟ آیا این افراد جان سالم به در می‌برند؟

رمان خانه ویران

قسمت کوتاهی از رمان خانه ویران:

وارد خانه شدیم. خانه‌ای با مبلمان سفید و پرده‌هایی مشکی. دیوارهای خانه سر تا سر پوشیده از قاب‌هایی با تصاویر عجیب بود. قابی با تصویری متفاوت نظرم را جلب کرد عکس مردی که فریاد می‌کشید خیلی عجیب بود. قاب را از دیوار برداشتم تا با دقت بیشتری تصویر را نگاه کنم اما در هنگام برداشتن قاب کاغذی از پشت آن به زمین افتاد. کاغذ را برداشتم و نوشته‌ی آن را خواندم. خیلی عجیب بود نوشته‌ی درون کاغذ این گونه شروع می‌شد که:

سلام. من آقای رودیگز صاحب قبلیه این خانه هستم. باید درباره‌ی این خانه مطالب مهمی را برای شما بازگو کنم. برای فهمیدن مطالب به طبقه‌ی بالا بروید و از شکاف پله‌ی آخر جعبه‌ای را بیرون بیاورید، درون آن جعبه کتابی وجود دارد لطفا آن را با دقت مطالعه کنید و پس از خواندن آن از خانه دور شوید و مکان دیگری را برای زندگی انتخاب کنید. متن عجیبی بود. مگر این خانه چه چیزی دارد که باید از آن دور شویم! با کنجکاوی به طرف پله‌ها رفتم. از پله‌ها بالا رفته سپس روی پله‌ی آخر توقف کردم. شکافی در گوشه‌ی پله بود اما با چوب‌هایی که رنگشان با رنگ چوب‌های پله متفاوت بود ترمیمش کرده بودند. میخ‌ها را نمی‌توانستم با دست در بیاورم اما باید در فرصتی مناسب با وسیله‌ای چوب‌ها را کنار بزنم و سریعاً کتاب را بخوانم.

[box type=”download” align=”” class=”” width=””]

مطلب پیشنهادی برای شما:

تمنای گرگ، رمانی زیبا و خواندنی

[/box]

 

در این فکر‌ها بودم که ناگهان مادر صدایم زد. همانطور که به طرف مادر می‌رفتم به این فکر می‌کردم که چه چیزی درون آن کتاب مخفی شده. در این فکرها بودم که با صدای مادر به خود آمدم و به او نگاه کردم. جین سریعاً اتاقی برای خود در طبقه‌ی بالا انتخاب کن و وسایلت را به آنجا ببر. چشم مادر.

رمان خانه ویران

[box type=”download” align=”” class=”” width=””]

لینک دانلود رمان خانه ویران:

دانلود با لینک مستقیم

[/box]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.