رمانهای ایرانی با موضوعات مختلفی نوشته میشوند و هر نویسندهای سبکی خاص برای نوشتن دارد. اما رمانهای عاشقانه که بانوان ایرانی بسیار دوست دارند اکثرا شبیه هم بوده و ژانری متفاوت ندارد. اما رمان دختری با اسانس سیگار علاوه بر داشتن ژانری عاشقانه، موضوعی بسیار خاص و متفاوت نیز دارد. در این مطلب از مجله بانوان صورتیها رمان دختری با اسانس سیگار را برای مطالعه آماده کردهایم. برای دانلود رمان دختری با اسانس سیگار به انتهای مطلب مراجعه کنید.
دانلود رمان دختری با اسانس سیگار
رمان دختری با اسانس سیگار که در ادامه خلاصه و قسمت کوتاهی از آن را میخوانید توسط محدثه فارسی با قلم بسیار زیبا با ژانری عاشقانه نوشته شده و طرفداران بسیار زیادی یافته است.
خلاصه رمان دختری با اسانس سیگار:
رمان دختری با اسانس سیگار، ماجرای زندگی دختری است از جنس شرق، دختری که از جنس سیگار است. دختر داستان دختری است که مردانه بزگ شد و مردانه زندگی کرد ولی تنها مشکل زندگی اون انتقامی بود که چشماش را کور کرده بود. در مقابل این دختر پسری قرار دارد با چشمان سیاه که دل دختر داستان را مجذوب خود کرده است. در این رمان میخوانید که این دختر چگونه به فکر انتقام میافتد و آیا موفق به انتقامگیری میشود و یا نه؟ با ما همراه باشید.
قسمت کوتاهی از رمان دختری با اسانس سیگار:
کیارش به سمتمون اومد و با اخمی که رو صورتش بود گفت: فقط عمارتت مونده… میتونی اون و هم بفروشی، سری تکون دادم و سوار ماشین شدم … کیارش هنوز هم اخم داشت… و باز هم دل منو میلرزوند، وارد عمارتم شدم… چه روزایی رو در این خونه سپری کردم… بزرگ شدن مهراد و خودم… دوستی من و لینکول… دلبریهای ماریا… لبخند تلخی زدم… رو مبل نشسته بودم و به لینکول و ماریا که داشتن آروم باهم حرف میزدن خیره شدم… کیارش اومد سمتم و گفت: بلیط گرفتم برای آخرین ساعت شب… زود وسایلتو جمع کن… من کارای فروش خونه رو انجام میدم.. بهش گفتم: نه نمیخواد… رو به لینکول و ماریا کردم و کلید و به سمتشون گرفتم و گفتم: این خونه هدیه من به شما است… دوتاشون با تعجب به من خیره شدن… بعید بود این کارا از رئیس سنگدلشون! لبخند تلخی زدم و گفتم: فقط میخوام که خوشبخت شید… به هم اعتماد داشته باشید و از اعتماد هم سو استفاده نکنید… فهمیدید؟ دوتاشون با لبخند سری تکون دادن… این جمله رو از قصد گفتم تا کیارش حالیش شه! اخم رو صورتش بود، لبخند پیروزی رو لبم نشست.. زیر دوش حموم به کیارش فکر میکردم… و همینطور ایران… مطمئن بودم تا الان کیارش عموم رو هم پیدا کرده! باید خودمو بسازم… دیگه نباید سنگدل و بیرحم باشم… میخوام زندگی کنم… مشکل من فقط کیارشه… عاشقشم درست… ولی اون که نیست! کت بلندم که تارونم بود و مشکی و مخمل بود و پوشیدم… شلوار مخمل تنگم رو هم پام کردم… ایران سرزمین مادری من انتظارم و میکشید.
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]لینک دانلود رمان دختری با اسانس سیگار:
[/box]بعد از دانلود و مطالعه رمان دختری با اسانس سیگار نظرات و پیشنهادات خود را در رابطه با آن، با ما در میان بگذارید. ممنون از همراهی شما کاربران عزیز.
خیلی زیبا بود
اگه میشه رمان یاسمین رو هم بزارین
رمان قشنگی بود
ممنون از زحماتتون❤
واقعا جالب بود