صورتیها: روزهای عید زمان خوبی برای خواندن کتاب یا رمان هستند که بتوانیم در این روزهای تعطیل به اطلاعات عمومی خود نیز بیافزاییم و از تجربیات رمانها استفاده کنیم اگر دوست دارید رمانهای تخیلی بخوانید پیشنهاد ما رمان جسیکا دختر بند انگشتی است. در ادامه این مطلب رمان جسیکا بند انگشتی به همراه خلاصهای از این رمان جدید را خواهید دید. برای دانلود رمان جسیکا دختر بند انگشتی در آخر مطلب بر روی “دانلود با لینک مستقیم” کلیک کنید.
دانلود رمان جسیکا دختر بند انگشتی
رمان جسیکا دختر بند انگشتی رمانی سراسر هیجان و ماجراجویی است که پایانی بسیار متفاوت و خوش دارد. این رمان با ژانری تخیلی و عاشقانه توسط دو نویسنده جوان بهار و رویا در ۲۰۷ صفحه نوشته شده است.
خلاصه ای از رمان جسیکا دختر بند انگشتی:
جسیکا دختری از دنیای بند انگشتیها! آلفرد پسری از دنیای آدم بزرگها! تقدیر آنان را چگونه به هم میرساند؟ آیا عشقی در این میان به وجود میآید؟ پذیرفتن عشقی از جنس افسانه! افسانهای پنهان امکانپذیر است؟ چه کسی به دنبال افسانه میرود و آن را آشکار میسازد؟
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]مطلب پیشنهادی برای شما:
♦ دانلود رمان من تکرار نمی شوم
[/box]قسمت کوتاهی از رمان جسیکا دختر بند انگشتی:
با تردید به سمت دختری که بیهوش روی زمین افتاده بود رفتم و با احتیاط کنارش نشستم. با کمی مکث تکونش دادم و صداش زدم اما جوابی نداد. بدون این که وقت بیشتری تلف کنم، توی یک حرکت اون رو بغل کردم و به سمت کلبه راه افتادم. چیزی که برام عجیب بود، سبک بودن بیش از حدش بود. به آرومی اون رو روی تختم گذاشتم و به سمت آشپزخونه به راه افتادم. یکی از لیوانها رو از آب پر کردم و با آغشته کردن پنبه به الکل به سمت پلهها رفتم. نگاهی بهش انداختم، هنوز بیهوش بود و فقط قفسهی سینهاش به خاطر نفسهای کوتاهش بالا و پایین میرفت. پنبه رو به بینیش نزدیک کردم و چند ثانیه همون طور نگه داشتم؛ انگاری داشت تأثیر میکرد، اخم غلیظی کرد و به آرومی چشمهاش رو باز کرد. _خوبی؟ با صدای من چشمهاش بیشتر باز شد و سریع نشست.
[box type=”download” align=”aligncenter” class=”” width=””]
خیلی خوب بود ممنون