رمانهایی با ژانر عاشقانه معمولا طرفداران بسیاری داشته و بانوان و دختران بیشتر این رمانها را دوست دارند و مطالعه میکنند. به همین سبب در این مطلب از مجله بانوان صورتیها دانلود رمان بچه مثبت را آماده کردهایم. این رمان ژانری بسیار زیبا و متفاوت عاشقانه دارد که امیدواریم این رمان را دانلود کرده و مطالعه فرمایید. برای دانلود رمان به انتهای مطلب مراجعه کنید.
دانلود رمان بچه مثبت
در ادامه خلاصه و قسمت کوتاهی از رمان بچه مثبت را که توسط نویسنده ماهر الف. ستاری در ۴۴۳ صفحه نوشته شده است را میخوانید.
خلاصهای از رمان بچه مثبت:
داستان رمان بچه مثبت، داستان زندگی دختری به نام ملیسا و پسری بسیار معتقد به دین است که در یک دانشگاه باهم همکلاسی هستند و در این میان ملیسا با دوستان خود سر تور کردن پسر مثبت با اعتقادات دینی بسیار محکم شرطبندی میکند. داستان رمان در واقع داستان تقابل افرادی از یک نسل ولی با اصول و عقاید دینی متفاوت و در اصل در دو دنیای متفادت است. داستان رمان پایان بسیار خوشی دارد.
قسمت کوتاهی از رمان بچه مثبت:
جوابم رو زیر لبی داد و به استاد خیره شد که یعنی خفه شم و درس رو گوش کنم. بچه مثبت برای یادداشت مطالبی که استاد روی وایت برد نوشته بود جزوش رو باز
کرد و مثل آدمهای مرتب و حال به هم زن، شروع به جزوه برداری نکته به نکته کرد و بدتر از همه این بود که چهار رنگ خودکار توی دستاش بود و از هر کدوم برای
منظور خاصی استفاده میکرد، مثلا قرمز واسه تیتر نوشتن. توی عمرم فقط یه بار از چهار رنگ خودکار استفاده کردم، اونم زمانی بود که امتحان میان ترم داشتیم و چهار گزینهای بود. ما شش تا رفیق کنار هم نشستیم و قرار شد من که از همشون درسم بهتر بود، به بقیه تقلب بدم. چهار رنگ خودکار برداشتم قرار گذاشتیم که بلند کردن خودکار آبی یعنی گزینه اول صحیحه، گزینه دو خودکار سبز، گزینه سه خودکار قرمز و چهار خودکار مشکی و به این ترتیب یه امتحان توپ دادیم و نمرهی هممون هفده شد. تموم مدت کلاس به جزوهی متین خیره بودم و کاملا مشخص بود که متین معذب شده، هم از حضورم کنارش و هم از این که مثل بز زل زده بودم به جزوش. استاد
گفت: “خسته نباشید” و بالاخره من نگاهم رو به استاد دوختم و اون هم شروع به حضور و غیاب کرد. با خروج استاد از کلاس چند نفر از دانشجوها برای رفع اشکال
مثل جوجه اردک دنبال استاد راه افتادن. اگه کوروش الان این جا بود، میگفت: “اینا باز جل شدن.” رو به متین که برای پسر بغل دستیش که البته دوست صمیمیش بود و به دلیل چهره بینمکش بچهها به اون شیربرنج می گفتن، مسئلهای رو حل میکرد گفتم: -متین جون؟
مطلب پیشنهادی برای شما:
[/box]یه لحظه چنان جا خورد که گفتم الان با صندلی میافته رو زمین. خاک تو سرم، انگار خیلی زیاده روی کرده بودم. آب دهنم رو قورت دادم و گفتم:
– آقای محمدی میشه من امروز جزوتون رو ببرم خونه؟
لینک دانلود رمان بچه مثبت:
[/box]امیدواریم این مطلب از مجله مورد پشند شما واقع شده باشد. منتظر نظرات و پیشنهادات شما کاربران عزیز هستیم.
این رمان فوق العاده س من خوندم
عالییییی
in Roman awile
قشنگ ک هیچ معرکس
رمان قشنگی بود ولی ب کسایی ک تو فاز رمانای نسبتا غمگین (اخرای رمان غمگین میشه خو) :نیستن پیشنهاد نمیکنم
پ. ن:صورتی فوق العاده ای
پ. ن2:ایدا جون لطفا رمان های شاد و عاشقانه ک درگیری خای کمتری داره بیشتر بزار بوس بوس●△●~(*+﹏+*)~
محشرررره
خیلی قشنگ بود
اصلا به دلم نشست
احساس میکنم وقتم و تلف کردم