در این مطلب از مجله بانوان صورتیها دانلود رمان ازدواج توتیا اثری از نویسنده جوان نیلوفر قائمی فر را آماده کردهایم که امیدواریم با مطالعه خلاصه و قسمت کوتاهی از این رمان، رمان ازدواج توتیا را دانلود کنید. برای دانلود رمان ازدواج توتیا به پایان مطلب مراجعه کنید. با ما همراه باشید.
دانلود رمان ازدواج توتیا
خلاصهای رمان ازدواج توتیا:
گاهی تو زندگی نمیدونی انتخابت درسته یا نه، نمیدونی عکسالعملت عاقلانه است یا نه، جای عقلت غرورت تصمیم میگیره، نفرت راهت رو نشون میده و انتقام مثل یه ویروس تموم جونت رو میگیره اما زهی خیال باطل که این حس کینهجویی اول از همه به خودت ضربه وارد میکنه…! وقتی دل آدم سیاه بشه چشمهاش به خیلی چیزا بسته میشه مثل معرفت، مثل عشق، مثل عقل…!
مطلب پیشنهادی برای شما:
♦ دانلود رمان بالاخره پیدات کردم
[/box]
قسمت کوتاهی از رمان ازدواج توتیا:
آقا محسن! شما جای داداش مایید، آقام همیشه میگفت اگه تیمور آدم نیست اگه داداش ندارید که دارید و بدتر از نداشتهس، آقا محسن عینهو داداش تونه. اولین روزی که رفتیم مدرسه شما و اقا محمد صدرا من و آبجیمو از مدرسه آوردید، یه عمر شما رو جای داداشمون دیدیم، جای تیمور بیقید… چرا این تصور قشنگ رو خراب میکنی؟ چرا داری هر دو خانواده رو به هم میزنی و به جون هم میاندازی؟ آقا جون (پدر محسن) اگه بفهمه نامزدی من و امیر مسعود رو به هم میزنه. از ترس آبرومون، از ترس دهن مردم. این تهران هفتاد سال پیش پُر از دروازه بود. حالا همهی دروازهها رو جمع کردن ولی در دهن مردم همیشه بازه، تو رو ارواح خاک مردههات، تو رو به حرمت نون و نمکی که با آقام خوردی، دهن مردم و به نقل ما باز نکن. آتیش جدایی من و امیر مسعود نشو. داغ به دلمون نذار… آقام با مرگ ناگهانیش به اندازهی کافی داغمون کرده، داغ عزیز، تهِ داغها است… داغ بابای عزیزم به دلم مونده. داغ امیر مسعود رو هم به دلم نندازید. تارا با گریه رفت به طرف اتاق امیر مسعود. محسن با اخم و سردرگمی به زمین نگاه میکرد.
لینک دانلود رمان ازدواج توتیا:
[/box]اگر نظر انتقاد یا پیشنهادی در مورد این بخش از مجله دارید از طریق کامنت به ما اطلاع دهید.