در این مطلب از مجله براتون یک داستان کوتاه جالب و آموزنده رو آماده کردیم به نام داستان کوتاه گنجشک و آتش که خیلی جالب هستش. بخونید و از اون لذت ببرید♥
باهم بخوانیم: داستان کوتاه گنجشک و آتش
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمیگشت!
پرسیدند : چه میکنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب میکنم و…
آن را روی آتش میریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو میآوری بسیار زیاد است ! و این آب فایدهای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند میپرسد : زمانی که دوستت در آتش میسوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدهم : هر آنچه از من بر میآمد!
♥♥♥
مختصر و مفید…عالی.ممنون
پاسخ بهnilofar.gh– خوشحالم که پسندیدین
زیبا ????
پاسخ به mobina– خوشحالم که مورد پسند بوده
لطفا رمان های ترسناک هم بزارید مثل شبی که عروسک زنده شد نوشته ی ار.ال. استاین
این نوع رمان های ترسناک و ماجراجویانه رو خیلی ها می پسندن
پاسخ به sara– خوشحال میشم هر رمانی که دوست دارین بگین تا براتون آماده کنم. چشم این رمانم قرار میدیم
عالیه خیلی زیبا بود و البته مفید????
پاسخ به asal– ممنون از انرژی مثبتتون