داستان کوتاه پیغامی که نشنیده ماند

داستان کوتاه پیغامی که نشنیده ماند

باهم بخوانیم:پیغامی که نشنیده ماند

داستان کوتاه پیغامی که نشنیده ماند

داستان کوتاه :

همه لباس‌ها و خاطراتش را توی چمدان چپاند و با خود در حیرت بود، مردی که آن همه عاشقش بود چرا ناگهان با رفتاری بد او را از خانه بیرون کرد.

فکر می‌کرد هیچ کس لیاقت این عشق صادقانه را ندارد.

چند قدم آن طرف تر از چمدان پر از خاطرات زن، برگه آزمایش خون مرد خودنمایی می‌کرد و زن اصلا به طرفش دقت نکرد تا واقعیت را بیابد.

باد سرد آن سوی پنجره که به درون می‌خزید برگه را به هوا چرخاند و او متوجه نشد که حقیقت در برگه آزمایش پنهان است.

حقیقتی که می‌گفت نتیجه آزمایش خون در مورد HIV مثبت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.