خواندن داستان کوتاه زمان زیادی از شما نمیگیرد ولی باعث بالا رفتن اطلاعات و یا ظاهر شدن لبخند بر لبهایتان میشود. در این مطلب داستان کوتاه طنز دیگری را برای شما عزیزان آماده کردهایم به نام داستان کوتاه طنز امتحان دامادها که امیدواریم خنده بر لبان شما جاری کند.
داستان کوتاه طنز امتحان دامادها
داستان کوتاه طنز امتحان دامادها :
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یک روز تصمیم گرفت میزان علاقهاى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانهاش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب و جان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید. زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جایش تکان نخورد. او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بى ام و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»
چه داستان قشنگی بود.
پاسخ به ریما– ممنون از نظر خوبتون
خخخخ
هههههههه عالییییییییییی بود.
خیلی بامزه بود.مررررررسی