داستان کوتاه زندانی بدون دیوار

داستان کوتاه زندانی بدون دیوار

در داخل داستان‌های کوتاه پیام‌های بزرگی نهفته است که با خواندن یکباره آن به پیام بزرگ نخواهید رسید. همیشه داستان کوتاه را چندین بار بخوانید تا پیام آن را بخوبی درک کنید. با مجله بانوان صورتی‌ها همراه باشید تا اینبار داستان کوتاه آموزنده و زیبای زندانی بدون دیوار را باهم بخوانیم. در ادامه شما می‌توانید داستان کوتاه زندانی بدون دیوار را بخوانید.

داستان کوتاه زندانی بدون دیوار

 

داستان کوتاه زندانی بدون دیوار

 

داستان کوتاه زندانی بدون دیوار :

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده‌ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار می‌داد.

حدود هزار نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود.

زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت می‌شد. از هیچ یک از تکنیک‌های متداول شکنجه استفاده نمی‌شد. اما… بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود.

زندانیان به مرگ طبیعی می‌مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی‌کردند. بسیاری از آن‌ها شب می‌خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی‌شدند. آن‌هایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمی‌کردند‏ و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می‌ریختند.

داستان کوتاه زندانی بدون دیوار

دلیل این رویداد، سال‌ها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

در این اردوگاه، فقط نامه‌هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده می‌شد، نامه‎های مثبت و امیدبخش تحویل نمی‌شدند.

هرروز از زندانیان می‌خواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده‌اند یا می‌توانستند خدمتی بکنند و نکرده‌اند را تعریف کنند.

هرکس که جاسوسی سایر زندانیان را می‌کرد، سیگار جایزه می‌گرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمی‌شد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.

با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می‌رفت.

با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب می‌شد و خود را انسانی پست می‌یافتند.

با تعریف خیانت‌ها، اعتبار آن‌ها نزد هم‌گروهی‌ها از بین می‌رفت.

و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ‌های خاموش کافی بود.

این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.