داستان کوتاه: دوقلوها

داستان کوتاه دوقلوها

باهم بخوانیم: داستان کوتاه دوقلوها

داستان کوتاه دوقلوها

دوقلوهای دختر به نام‌های بریل و کایری، ۱۲ هفته زودتر از موعد، به دنیا آمده بودند بنابراین به مراقبت‌های ویژه نیاز داشتند، آن‌ها را در دستگاه‌های انکوباتور جدا گذاشتند.

کایری خوب وزن می‌گرفت و شرایطش پایدار بود، ولی بریل، فقط ۹۰۰ گرم وزن داشت، در تنفس مشکل داشت و دچار مشکل قلبی هم بود و انتظار نمی‌رفت، زنده بماند.

پرستارش هر کاری از دستش برمی‌آمد برای بریل انجام داد، اما شرایطش فرقی نکرد. تا این‌که برخلاف قوانین بیمارستان، او آن دو را در یک انکوباتور قرار داد.

او دو نوزاد را قدری تنها گذاشت و رفت بخوابد، در بازگشت او صحنه‌ای زیبا دید و سایر پرستاران و پزشکان را صدا زد تا آن‌ها هم این صحنه را ببینند.

کایری، دستش کوچک‌ش را دور خواهرش گذاشته بود، انگار که می‌خواست او را در آغوش بگیرد و از او محافظت کند.

می‌خواهد تصادفی باشد یا نه، از زمانی که این دو در کنار هم قرار گرفتند، وضعیت تنفس بریل بهتر شد و شرایط قلبی‌اش پایدار شد…

2 دیدگاه برای “داستان کوتاه: دوقلوها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.