حال و هوای هفته‌ سوم مهر (موزیک ، متن موزیک ، عکس‌نوشته و کتاب هفته)

حال و هوای هفته

حال و هوای هفته:

سلام به همه صورتی‌های عزیز 🙂

مطلب ( حال و هوای این هفته ) هر جمعه برای شما صورتی های عزیز منتشر میشه که توش کلی مطالب جالب براتون آماده میکنیم . موزیک هفته – شعر هفته- عکس نوشته های هفته ( اختصاصی صورتی ها)-کتاب پشنهادی هفته – نکات مهم هفته – و …… )

حال و هوای هفته

شعر هفته :

ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام
آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام

 

در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین
ای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام

 

پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره
اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام

 

ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام

 

نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام
اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام

 

من عبد کوی عشقم و من شاه را گم کرده ام
آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام

 

بنوشتم این نامه چنین با خون دل ای مه جبین
اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام

 

عکس نوشته های این هفته:

عکس نوشته

 

عکس نوشته محرم

 

عکس نوشته محرم

عکس نوشته امام حسین

 

امام حسین

 

جمله هفته :

محرم …..آمد… یادمان باشد
اول نماز حسین ….بعد عزای حسین
اول شعور حسین… بعد شور حسین
محرم و صفر زمان بالیدن است نه نالیدن
بساطش آموزه است نه موزه !

نکات این هفته برای بهتر زندگی کردن :

۱-هدف زندگی را دریاب
۲- واقع بین باشید
۳-به دنبال تعادل باشید
۴- چند هدف روزانه لیست کنید
۵- چیزهای کوچک را تحسین کنید

داستان کوتاه این هفته :

داستان کوتاه

روزی مرد ثروتمندی ، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند و قدر موقعیتش را بداند.

آن‌ها یک شبانه روز را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .

در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد سفرمان چه بود ؟

پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !

پدر پرسید : آیا به زندگی آن‌ها توجه کردی ؟

پسر پاسخ داد : فکر می کنم !

پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟

پسر کمی اندیشید و سپس گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن‌ها چهار تا .

ما در حیاط مان فانوس‌های تزئینی داریم و آن‌ها ستارگان را دارند .

حیاط ما به دیوار‌هایش محدود می شود اما باغ آن‌ها بی انتهاست !

در پایان حرف های پسر ، پدرش مات و مبهوت او را نظاره می کرد .

پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.