حال و هوای هفته:
سلام به همه صورتیهای عزیز 🙂
مطلب ( حال و هوای این هفته ) هر جمعه برای شما صورتی های عزیز منتشر میشه که توش کلی مطالب جالب براتون آماده میکنیم . موزیک هفته – شعر هفته- عکس نوشته های هفته ( اختصاصی صورتی ها)-کتاب پشنهادی هفته – نکات مهم هفته – و …… )
آهنگ هفته :
نام آهنگ : یا هیشکی یا تو
خواننده: علی عبدالمالکی
متن آهنگ:
همه میگن که میری منو ترکم می کنی
نمی دونن بیشتر از هرکی تو درکم می کنی
نمی دونن منو تو جونمون بسته به هم
نمی دونن تو همه ی غمامو کم می کنی
همه میگن نباید به تو وابسته بشم
آخه مگه میشه من از عشق تو خسته بشم
اونا که نمی دونن منو تو عشق همیم
تازه می خوام همون که عشقم ازم خواسته بشم
یا هیچکی یا تو می خوام نگاتو
از من نگیری اون خنده هاتو
این دل بجز تو عشقی نمی خواد
می خوام صداتو یا هیچکی یا تو
یا هیچکی یا تو دارم هواتو
از تو میگیرم درد و غماتو
از من نگیری این خاطراتو
می خوام چشاتو یا هیچکی یا تو
وقتی از من دوری تو می بینم صبوریتو
کی دلش میاد آخه بگه که مغروری تو
وقتی اینقد خوبی تو وقتی میمیرم بی تو
قلبمی میکوبی تو تو دلم محبوبی تو
یا هیچکی یا تو می خوام نگاتو
از من نگیری اون خنده هاتو
این دل بجز تو عشقی نمی خواد
می خوام صداتو یا هیچکی یا تو
یا هیچکی یا تو دارم هواتو
از تو میگیرم درد و غماتو
از من نگیری این خاطراتو
می خوام چشاتو یا هیچکی یا تو
عکس نوشته های این هفته (مخصوص مجله صورتیها):
تکست هفته :
مهم نیست چه شکلی باشی
مهربانی،
تو را تبدیل به زیباترین فرد در تمام دنیا میکند…
.
.
.
.
یه چند دقیقه که از صحبتتون گذشت، باهاش تماس بگیر و بگو یادم رفت بهت بگم “دوستت دارم”، بدون شک روزتون قشنگ تر میشه…
نکته این هفته :
وقتی دانشت در مورد موضوعی محدود است؛
۱٫ به جای اظهار نظر، سکوت کن
۲٫ مطالعه کن
۳٫ بپرس
۴٫ بیاموز
۵٫ و همچنان به جای اظهار نظر، سکوت کن!
داستان کوتاه این هفته :
بچه که بودم عموم برام یه کتونی خرید که سفید بود،
با بندای مشکی، عاشقش بودم!
آخه مامانم هیچ وقت برام کفش سفید نمیخرید؛ میگفت زود کثیف میشه.
ولی این وسط یه مشکلی بود؛ دو سایز برام بزرگ بود.
مامانم گذاشتش تو انباری، گفت یکم که بزرگتر شدی بپوشش.
خلاصه دو سال گذشت! مامانم گفت فکر کنم دیگه اندازت شده.
اونقدر ذوق داشتم واسه پوشیدنش که داشتم بال درمیاوردم!
آخه توو کل این دو سال، هر کفشی میخریدم با خودم میگفتم عمرا به اون کتونی سفیده نمیرسه!
رفت و از انباری آوردش بیرون با ذوق در جعبه رو باز کردم، ولی خشکم زد!
اصلاً اونی نبود که فکر میکردم!
یعنی توو کل این دو سال اونقد واسه خودم بزرگش کرده بودم که قیافه ی واقعیشو یادم رفته بود!
با خودم گفتم: “این بود اون کفشی که به خاطرش رو همه ی کفشا عیب میذاشتم؟! این بود اون کفشی که به عشق این که بپوشمش این همه منتظر موندم؟”
یکم فکر کردم دیدم همیشه همینه!
یه سری چیزارو، یه سری آدمارو تو ذهنمون بزرگش میکنیم که واقعیتشونو فراموش میکنیم
ولی وقتی باهاشون دوباره رو به رو میشیم،
تازه میفهمیم اصلا ارزش نداشتن که این همه وقت، فکرمونو مشغولشون کردیم…!
داستان کوتاه عالی بود
asal – خوشالیم که پسندیدید ♥♥
جای نام اهنگ وخواننده رواشتباه نوشتین
اصلاح شد دوست عزیز ♥♥
چراآهنگ لینک دانلودنداره؟؟؟؟لطفابزارین براش
zahra – حتما رسیدگی میکنیم ♥♥
چه داستان قشنگی