هر نویسنده در هر کتابی از خود جملهای به یادگار میگذارد. که این جملات نیز از آنها برای ما به یادگار میماند. و برای آیندگان مثل میراثی از گذشتگان است. برای خواندن جملات زیبا از کتاب های معروف ادامه این مطلب را مشاهده کنید.
جملات زیبا از کتاب های معروف دنیا
۱) کتاب “کلیدر” نوشته محمود دولت آبادی
مردم را که میشناسی !
مردم از ترسوها خوششان نمیآید، اگرچه خودشان چندان هم شجاع نیستند. آنها از ضعیف و ناتوان بیزارند. اگرچه خودشان هم کمتر قوی و توانا هستند. این مردمی که من دیدهام خود به خود حامی قدرت هستند . پشت کسی هستند که توانا باشد. اما اگر آن قدرت ضعیف شود، مردم خود به خود از او دور میشوند. اگر قدرتی که میپسندند از پا در بیاید ، آن وقت همین مردم لگدش میکنند و از رویش میگذرند، همین مردم ! ما را وقتی میتواند حکومت بشکند که اول در دل و خیال مردم بشکند. برای همین است که دارند تلاش میکنند بنام ما جنایت کنند، به نام ما دزدی کنند !
۲) جملات زیبا از کتاب های معروف “کلیدر” نوشته محمود دولت آبادی
یک بار است زندگانی. یک بار.
همان یک بار که نسیم صبح را به سینه فرو می۲دهیم، همان یک بار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم، همان یک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت میکنیم، یک بار.. یک بار و نه بیشتر.
بعد از آن دیگر تمام عمر را ما دنبال همان چیزها میدویم، بعد از آن دیگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولینِ زندگانی هستیم. در پی لذت اول. سیب را به دندان میکشیم تا طعم بار اول را در آن بیابیم، آب را سر میکشیم تا لذت رفع عطش بار اول را پیدا کنیم. در آب غوطه میزنیم تا به شوق بار اول برسیم و نسیم را میبلعیم تا نشانی از آن اولین نسیم بیابیم. زندگانی یک بار است، در هر فصل…
تو چه میپنداری، ستار، تو دربارهی زندگانی چه فکر میکنی؟ شیرینی زندگانی بیش از یک بار به کام آدم نمینشیند، اما تلخیهایش هر بار تازهاند، هر بار تازهتر.
۳) کتاب “پابرهنهها” نوشته زاهاریا استانکو
آدم درختهایی را میبیند که بلندند، راستند، انبوهاند، شاخههای کشیده و بلند دارند و برگهای فراوان!
درختهایی را میبیند که کم رشدند، گرهدار و کج و کولهاند، ظاهرشان توی ذوق میزند!
مگر جنگل برای خاطر این جور درختها زندگی را به خودش حرام میکند…!
۴) کتاب “بادبادک باز” نوشته خالد حسینی
بابا گفت: چیزی زشتتر از دزدی نیست. امیر، مردی که چیزی را بگیرد که حقش نیست، چه زندگی باشد و چه یک قرص نان… من توی صورتش تف میکنم. و اگر سر راهم سبز شود، خدا به دادش برسد میفهمی؟
۵) جملات زیبا از کتاب های معروف “قلعه حیوانات” نوشته جورج اورول
پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود که شامل بندهای زیر است:
■ همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
■ همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
■ هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
■ هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
■ هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
■ هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
■ همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول از روی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف میشود:
”’همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند”’.